نقد فیلم ایف (IF)؛ کودک درونت را از یاد نبر

به گزارش صنایع 90، فیلم ایف (IF) کمدی بچگانه تازه به کارگردانی جان کرازینسکی، تمام عناصر یک اثر پیروز خانوادگی را دارد؛ اندازه مناسب احساسات، تاکید زیاد روی قدرت تخیل بچگانه و اندازهی غم و اندوه در پس زمینه ماجرای زندگی دختری جوان. بعلاوه، ترکیبی پرهزینه از لایو اکشن و انیمیشن و گروهی از صداپیشگان مشهور از جمله جرج کلونی، جان استوارت، ایمی شومر، بردلی کوپر، مایا رودلف و همسر کرازینسکی، امیلی بلانت که به جای گروهی از دوستان خیالی صحبت می نمایند که به وسیله خالقان و همراهانشان که حالا دیگر افراد بالغی هستند، فراموش شده اند. در ادامه با نقد فیلم ایف همراه باشید.

نقد فیلم ایف (IF)؛ کودک درونت را از یاد نبر

روی کاغذ به نظر می رسد اولین فیلم بچگانه جان کرازینسکی بعنوان نویسنده و کارگردان، تمام آنچه را که از چنین فیلمی انتظار می رود داشته باشد، با این حال در عمل به شیرینی و گرمی شخصیت آبی نیست؛ یک موجود خرس مانند و غول پیکر بنفش که با لحنی بامزه و صداپیشگی استیو کارل در فیلم بار زیادی را بر دوش می کشد. یک شیرینی سطحی در این داستان درباره دختری وجود دارد که در بحبوبه آشفتگی خانوادگی، ناگهان می تواند دوستان خیالی کودکی همه را ببیند. اما فیلم ایف کاملا عاری از آن جادویی است که باعث ارتقای آثار کلاسیک خانوادگی با دوستان غیرانسانی بااحساس مانند داستان اسباب بازی 3 (Toy Story 3) و پدینگتون 2 (Paddington 2) شده است.

هشدار؛ در نقد فیلم ایف خطر لو رفتن داستان وجود دارد

با این حال برای بچه ها شوخی های عجیب و کارتونی زیاد و برای بزرگسالانی که دلتنگ دوران کودکی هستند، چیزی دلنشین و غم انگیز درباره فرضیه خانه سالمندان دوستان خیالی وجود دارد. دوستانی که به خاطر از دست دادن خالقان بزرگسالشان غصه دارند و منتظرند یک همبازی کودک دیگر پیدا نمایند. یا حتی فقط دوستان سابق خود را با وجود بزرگ تر شدنشان کنار خود داشته باشند. همانطور که بی با بازی فوق العاده کیلی فلمینگ که دوازده سال دارد، اعلام می نماید که دیگر بچه نیست و بنابراین برای بازی کردن خیلی بزرگ شده است و دوستان خیالی سعی در فهماندن این موضوع به او دارند که هیچوقت برای تخیل کردن دیر نیست. فیلم با تصاویری از دوربین دستی از روزهای شادتر دوران خردسالی بی در آپارتمانی در بروکلین شروع می شود؛ تصویری فانتزی از یک خانواده سه نفره شاد قبل و در طول زمان ابتلای مادر خانواده به سرطان (کاترین داداریو).

در ادامه فیلم به زمان حال می رسد و بی را نشان می دهد که بعد از مدتی دوری به نیویورک و نزد پدرش (کرازینسکی، که نسخه ای ساده تر و احمق تر از جیم هالپرت در سریال اداره (The Office) را بازی می نماید) برگشته است که برای عمل جراحی قلب به همان اتاق وحشتناک بیمارستانی رفته است که همسرش (مادر بی) را در آن از دست داده بود. ظاهرا این بچه بیچاره به مقدار کافی سختی نکشیده است! بی که بدون نظارت پرستار پدرش (با بازی لیزا کلون زایاس که در فیلم نقشش تلف شده) و مادربزرگ مهربان اما گیجش (فیونا شاو) به حال خود رها شده است با مرد عجیبی به نام کال (رایان رینولدز، که به سبک همیشگی اش بازی می نماید) در طبقه بالای خانه برخورد می نماید.

کال یک آژانس رو به ورشکستگی را در انباری پر از وسیله و اطلاعات، همراه با آبی و موجودی شبیه مینی موس و زنبور عسل (با صداپیشگی فیبی والر بریج) به نام شکوفه اداره می نماید که هدفش رساندن دوستان خیالی به بچه هایشان است. بی که نسبت به دوستان خیالی تردید دارد اما به خاطر احساسات صمیمانه و شرایط رقت بارشان تحت تاثیر قرار می گیرد؛ به خصوص بعد از سفری به خانه سالمندان و خاطره بازی آن ها با ایده هایی که هدف آن تحت تاثیر قرار دادن والدین است. بی بعد از آشنایی با تمام دوستان خیالی مسئولیت ماموریت نو آژانس را برعهده می گیرد؛ برقراری مجدد ارتباط دوستان خیالی فراموش شده با کودک درون بزرگسالانِ پر از اضطراب و تحت فشار در نیویورک.

کرازینسکی در این نقطه یک فیلمساز ثابت شده است و طرح نسبتا پیچیده با بعضی سرنخ های رهاشده فیلمش - برای مثال شخصیت پریشان کال - با کمی اعتماد به نفس و انعکاس فیلم های خانوادگی محبوب پیش می رود؛ مجموعه ای شامل صداپیشگی عالی استیو کارل در انیمیشن من نفرت انگیز (Despicable Me)، جادوی داستان های پس از جنگ رولد دال (بدون هیچ عنصر تلخ یا شیطانی)، نوستالژی دوران کودکی بی نقص از مجموعه فیلم های داستان اسباب بازی.

اگرچه این فیلم در بروکلین هایتس امروزی جریان دارد، اما حس و حالی کاملا قدیمی دارد و به زمانی بازمی شود که نیویورکی ها آپارتمان هایشان را با گرامافون های عتیقه و آباژورها تزئین می کردند؛ زمانی که تا حد زیادی روی بچه ها نظارتی نمی شد و خاطرات کودکی ملموس تر بودند. (بی که 12 ساله است، احتمالا در دهه 2010 به جهان آمده است، با این حال حتی یک آیفون هم در کنار او به چشم نمی خورد؛ منصفانه است، زیرا تماشای فیلم های قدیمی با دوربین های فیلمبرداری نوستالژی بسیار بیشتری را نسبت به ورق زدن گالری گوشی ایجاد می نماید.)

در فیلم ایف حس مبهمی از بی زمانی وجود دارد، که اگر به آن فکر کنید آزاردهنده است، اما به طور کلی با جریانی از کوشش برای نمایش تخیل همراه می شوید که همواره هم از آن تجلیل نمی شود. پایکوبی و صحنه های پر از جلوه های ویژه که در آن بی با قدرت خلاقیت صرف، خانه سالمندان را دوباره تزئین می نماید، جبرانی برای نیمه اول کمی نماید فیلم است و بعلاوه یادآوری می نماید که چگونه هر چیزی قبل از آن دِمُده و قدیمی به نظر می رسید. برترین حالت ایف زمانی است که آشوب دوستان وفادار خیالی - یک تک شاخ، یک موجود ژله ای سبز، یک تمساح صورتی، یک لیوان یخ سخنگو، یک فرد نامرئی به نام کیت و چند مورد دیگر - صحنه را تماشایی می نمایند.

2

ضعیف

نکات مثبت

  • تعادل بین درام و فانتزی
  • صداپیشگی عالی شخصیت های خیالی

نکات منفی

  • فیلم نامه ضعیف
  • طرح کلیشه ای
  • کمدی کم جان

ایف به عنوان فیلمی که به لطف شخصیت دوست داشتنی و دست و پا چلفی آبی، خودش را یک کمدی معرفی می نماید، در زمینه خلق خنده های واقعی بسیار ناکارآمد است. در عوض، در انتها به شیرینی مورد نظر و چشمان اشک آلود مخاطبانش ختم می شود و این درس همیشگی را گوشزد می نماید که عشق و بازیگوشی بچگانه را در بزرگسالی نباید فراموش کرد. در نهایت باید گفت که کرازینسکی با فیلم ایف توانست در رسیدن به هدفش، یعنی نشان دادن اهمیت کودک درون در فیلمی خانوادگی تا حدودی پیروز عمل کند.

نقد فیلم ایف دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع خبرنگاران مگ نیست.

منبع: theguardian

منبع: دیجیکالا مگ
انتشار: 4 تیر 1403 بروزرسانی: 4 تیر 1403 گردآورنده: sanaye-90.ir شناسه مطلب: 2337

به "نقد فیلم ایف (IF)؛ کودک درونت را از یاد نبر" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "نقد فیلم ایف (IF)؛ کودک درونت را از یاد نبر"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید